تمامی مطالب

بحران های گزارشگری در فوتبال ايران

مساله گزارشگري فوتبال در ايران تبديل به يك بحران شده است. هدف استفاده از گزارشگر در فوتبال افزودن لذت تماشاي مسابقات است، اما به نظر مي‌رسد در تلويزيون ايران گزارشگر فردي است كه سعي دارد لذت فوتبال را از مخاطب بگيرد. در ادامه نگاهي خواهيم داشت به ويژگي‌هايي كه يك گزارشگر بايد داشته باشد و خواهيم ديد كه گزارشگران ايراني كدام يك از اين ويژگي‌ها را دارند.

در ابتدا بايد توجه داشت كه گزارش فوتبال با تفسير و تحليل متفاوت است و وظيفه گزارشگر اين كارها نيست. يك گزارشگر بايد بي‌طرف، مسلط به فوتبال، مسلط به ادبيات، داراي تمركز روي بازي، واجد توانايي زمان‌بندي درست ارايه مطالب در زمان‌هاي غيرحساس، توانايي زمان‌بندي براي اوج و فرود صدا، و تسلط در بداهه‌پردازي باشد. اينها هيچ‌ يك ويژگي‌هايي نيست كه يك گزارشگر اگر داشته باشد بهتر است، بلكه ويژگي‌هايي است كه لازمه اين كار است و يك گزارشگر بايد تمام اين توانايي‌ها را داشته باشد. مارتين تايلر معروف يا عصام الشوالي نماد گزارشگرهايي هستند كه تمام اين ويژگي‌ها را دارند.

در برنامه ٢٠١٨ كه ويژه جام جهاني ٢٠١٨ بود، روز بعد از بازي‌هاي تيم ملي ايران بريده‌اي از گزارش‌ها و تحليل‌هاي انگليسي را پخش مي‌كردند و مخاطب واقعا از اين همه شور و علاقه و تسلط به ادبيات لذت مي‌برد. گزارشگر به خوبي بلد بود از آرايه‌هايي مثل تشبيه و استعاره استفاده كند. جالب اينكه به هيچ‌وجه شاهد طرفداري از يك تيم هم نبوديم و گزارشگر فوتبال را بدون حب و بغض روايت مي‌كرد. حالا بياييم سراغ گزارشگران ايراني و ببينيم آيا آنها اصلا در جهان فوتبال مي‌توانند خود را به عنوان گزارشگر مطرح كنند يا خير.

اصل بي‌طرفي در فوتبال ايران به هيچ‌وجه رعايت نمي‌شود. گزارشگران سرشناس شبكه سه، در بازي‌هاي ملي گند ملي‌گرايي را در مي‌آوردند. گزارشگران گمنام شهرهاي ديگر زماني كه بازي‌هاي شهرشان پخش سراسري مي‌شود، كاري مي‌كنند همه از تيم شهرشان متنفر شوند. اين موضوع حتي در بازي‌هاي اروپايي هم ديده مي‌شود و علاقه گزارشگر به يك تيم، حتي اگر تيم مقابل هيچ هواداري نداشته باشد، ذوق بيننده را كور مي‌كند. در بي‌طرفي ما نمره‌مان اگر منفي نباشد، صفر است.

تسلط به فوتبال نكته مهم بعدي است. تسلط به فوتبال يعني آگاه بودن از زير و بم فوتبال و قوانين آن. نيازي نيست گزارشگر كارشناس فوتبال باشد، هر چند بايد بيش از مخاطب عادي از مسائل فني سردربياورد. در اين مورد هم نمي‌توانيم نمره قبولي بگيريم. گزارشگران فوتبال در ايران از درك اتفاقاتي كه در جريان بازي رخ مي‌دهد، عاجزند.

تسلط به ادبيات هم كه جاي بحث ندارد. بعضي از گزارشگران از نعمت حرف زدن عادي هم محروم هستند. هيچ تشبيه و استعاره جالبي در حين گزارش به گوش مخاطب نمي‌رسد و دايره واژگان اين قشر بسيار ضعيف است. شايد مجموع واژگاني كه گزارشگران ايراني استفاده مي‌كنند در مجموع به دويست واژه هم نرسد و دايما از تكرار كلمات رنج مي‌بريم.

تمركز روي بازي هم مساله‌اي است كه به نظر ساده مي‌آيد، اما گزارشگران ايراني در اين بخش هم نمره قبولي نمي‌گيرند. بارها شاهد اين بوده‌ايم كه يك تيم به گل رسيده و گزارشگر حواسش جاي ديگري بوده. يا حتي شاهد بوده‌ايم صحنه آهسته يك گل بعد از پايان بازي پخش شده و گزارشگر به عنوان صحنه زنده آن را گزارش كرده و بعد از چند دقيقه به اشتباهش پي برده است.

توانايي زما‌ن‌بندي درست براي ارايه مطالب در زمان‌هاي غيرحساس، يك موضوع بسيار مهم در جذابيت فوتبال است. دقايق زيادي از بازي‌هاي فوتبال نياز به گزارش ندارند و در اين زمان‌هاي به اصطلاح مرده گزارشگر بايد با اطلاعاتي مخاطبان را سرگرم كند. اما گزارشگران ايراني متاسفانه در اكثر موارد زمان‌بندي اشتباهي دارند و گاهي حتي به يك‌باره از گفتن اطلاعات در مورد خواهرزن فلان بازيكن، به صحنه گل سوئيچ مي‌كنند.

اوج و فرود صدا هم كه يك امر بديهي در گزارش فوتبال است. اينكه گزارشگر چه موقعي فرياد بزند و چه قدر فرياد بزند و اصلا چرا فرياد بزند، مساله بسيار مهمي است. نعره‌هاي گوش‌خراش گزارشگران ايراني در زمان گل يا فريادهاي بي‌دليل براي يك سانتر معمولي بخش زيادي از خاطره فوتبالي ما را پر كرده است.

تسلط در بداهه‌پردازي و شوخ‌طبعي از الزامات اين شغل نيست، اما گزارشگر خوب گزارشگري است كه اين ويژگي‌ را داشته باشد.

با علم بر اينكه ويژگي‌هاي گزارشگر خوب چيست، مي‌توانيم به جرات بگوييم در فوتبال ايران هيچ گزارشگر خوبي وجود ندارد. اگر در گذشته هم كسي خوب بود افت كرده و حالا كه مخاطبان دسترسي بيشتري به گزارشگرهاي خارجي دارند، با مقايسه مي‌توانند پي ببرند كه اين شغل در ايران چه قدر ضعيف و اعصاب خردكن است.

منبع :اعتماد

نوشته بحران های گزارشگری در فوتبال ايران اولین بار در نقد فارسی. پدیدار شد.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا